Please send in your translations no later than 89/11/30 (2011/02/19).
Email address: thresholdsbu@gmail.com
Please send in your translations no later than 89/11/30 (2011/02/19).
Email address: thresholdsbu@gmail.com
Here we go, Threshold 6&7 is now available for the students and those interested at the department’s office.
You will find new features in this issue such as THRESHELF which is devoted to the introductino of new book hot in the oven! The persian abstracts of all articles are also provided for those non-Englished who might want to know what Threahols is about.
See you soon with the upcoming issue.
از اين جهان
از اين جهان پير حذر میکنم
در خيابانهای خلوت غروب را به نام کوچکش
صدا میکنم
جهان پير میخواهد مرا انکار کند
چشمان من به در است که تو پس از اين
ساليان با همان پيرهن گلدار از راه برسی و ساعت
حرکت هواپيما را به من اشتباه بگويي
کبوتران چابک و هراسان سراسيمه ما را از
خواب بيدار میکنند که صبح است
برخيزيد
شقايقها از گل دادن فارغ شدهاند
جوجههای کبوتران مشتاقند که تو به آنها
دانه بدهی
بر لبانم دانههای کبوتر و آه مادران داغديده
آماس میکند
سرم را پايين میاندازم که مرگ از فراز
سرم عبور کند
مرگ عبور کرد دخترک جوان را نشانه
گرفت
پس من هنوز فرصت زندگی دارم.
روزی نحیف
آن روز پاييزی که طلاها مس شدند، دختران
دمبخت چای و صبحانه را ناتمام رها کردند به
کوچهآمدند به چهکسی میخواستند خبر بدهند که
طلاها مس شدند.
ما با پيکهای بسته اين خبر را شنيديم اين
خبر را کنار خبر حريقهای موسمی نهاديم
روزی نحيف و خوار بود
به شتاب بهسوی آتشهای افروخته
رفتيم
روز گداخته شده بود اما معجزهای رخ
نمیداد
روز سرد میشد، روز گداخته میشد
روز سرد میشد
ما فقط گلهای نرگس پژمرده را از خانه
به کوچه برديم، کسی در کوچه نبود که
نرگسهای پژمردهی خشک را
نظاره کند.
Please send your
translations to us through thresholdsbu@gmail.com (Challenge No.4)
no later than 30 November 2009
موضوع سومین چالش ترجمه شعر فصلنامه تخصصی آستانه شعری از م.ع. سپانلو است. از همه علاقه مندان ترجمه شعر دعوت می کنیم ترجمه های خود را به ایمیل مجله threshold@inbox.com یا thresholdsbu@gmail.com یا به نشانی مجله دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، فصلنامه آستانه – با ذکر سومین چالش ترجمه شعر – ارسال کنند.
به روال گذشته ترجمه ها در جلسه ای نقد می شوند و در شماره 6 و 7 نشریه منتشر خواهند شد
مدت عمرم چند باری بلبل را دیده ام
عروسک مومی در کاسه ی عید – یا شنیده ام
کودکان نواخته اند و درختان بخشیدند
چند بار با نوای او از خواب در آمد کودک
شمد را رنگ بلبل پنداشت
بلبلی در کودک بود یا کودکی در درخت
لانه ای کنار نهر دهکده ای
سبدی همرنگ کاه ، شاهکار بافنده ای خوش آواز
گهواره ی تخم های صدفی رنگ و جلا خورده
پیش از همه پیغامش را می شنیدم
در نغمه ی او منتظر چیزی بودم که اتفاق نمی افتاد
در لیتل رک ، در آلبوکرک ، در قلب ایالات متحده
میان همهمه ی ترافیک ، شکل های متشنج
چهچهه بلبل ، پر حوصله و نومید ، پیوسته دخالت می کرد
با همان شیوه که در پرتو شمع ، روی آب سبز
در کاسه ی چینی می چرخید
بلبلی غرق شده در گلدان
کشتی پرداری در خکستر پارو می زد
پشت دیوار ، در این مزبله ی نزدیک
بین تایرهای اوراقی ، قوطی های زنگ زده ، کاغذ های تاخورده
باز آوازش را می شنوم
می توانم که بپرسم قدر آوازش را می داند ؟
گرچه در بستر بیماری ، شاعری خفته که بلبل را از
حفظ نمی داند
روزگاری ، ته یک جام قدیمی ، نقش بلبل را دید
که می لغزید تا دانش لب هایش
گرچه در ویرانه ، بین خرده ریز زندگی شهری
تکه ای مخمل آبی
و در آن گرمی لمبرهای مهمانان باقی
مخمل آبی نقش فرسوده ی بلبل دارد
طرحی از شاعر فرسوده که می کوشد یاد آرد
در کجای تن او بلبل پنهان است.
![]() |
رشته مطالعات ترجمه به دليل ماهيت بين رشته اي خود ابزارهاي كارآمدي جهت فهم و تفسير وقايع فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حتي اقتصادي پيرامونمان به دست مي دهد. شايد نوبت آن رسيده است اتفاقات مهم اجتماعي- سياسي را از ديدگاه ترجمه و تعامل اين حوزه ها با يكديگر بررسي و تحليل كنيم. به همين منظور با دكتر حسين ملانظر، استاد مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبايي به گفت وگو نشستيم.
وي را به واسطه مديرمسئولي مجله مطالعات ترجمه، رئيس گروه ترجمه انتشارات سمت و تاسيس مركز پژوهش هاي ترجمه مي توان يكي از پيشگامان حوزه «مطالعات ترجمه» در ايران برشمرد.
آيا مي توان گفت كه مطالعات ترجمه ماهيتاً پديده اي پست مدرن است، به اين معني كه متعاقب نيازهاي دهكده جهاني و دنيايي كه به سمت كوچك تر شدن پيش مي رود شكل گرفته است
يكي از ويژگي هاي پست مدرن بودن چندگانگي و تكثر آن است، اين چندگانگي در طبيعت ترجمه وجود دارد. تئوري ترجمه هم قطعيت گرا نيست. نبايد منتظر يك تئوري ترجمه واحد بود كه با آن بتوان ترجمه را به راحتي توضيح داد. به همين دليل است كه بدقلق ترين موضوع در زبان شناسي، مطالعات ادبي، فلسفه و آموزش زبان، ترجمه است. چراكه قطعيت گرا نيست و نمي توان مرز مشخصي برايش گذاشت. از اين جهت پست مدرن است يعني يك شكل و يكدست نيست. به نوعي عدم تعين و عدم قطعيت در خود دارد. مثل يك صخره مرجاني چند وجهي است و نمي توان برايش ابعادي گذاشت. دنياي پست مدرن هم دنيايي نامشخص و مبهم است كه نمي توان تعريفش كرد و برايش قانون گذاشت.
همان طور كه نظام سرمايه داري، اقتصاد جهاني را به سمت و سوي خاصي هدايت مي كند گفته مي شود كه رشته مطالعات ترجمه هم يكي از پيامدهاي سرمايه داري جهاني است. آيا به نظر شما مطالعات ترجمه يك ترفند جديد پسااستعماري است
ترجمه خاصيتي دارد كه هر جرياني مي تواند آن را به سمت و سويي خاص بكشاند. احتمالاً مطالعات ترجمه هم همين حالت را دارد و ممكن است در خدمت يك ايدئولوژي، مذهب يا سياست قرار بگيرد. نمي شود منكر شد كه مطالعات ترجمه مي تواند در خدمت مثلاً فمينيزم باشد، به اين صورت كه تئوري هاي فمينيزم از طريق چارچوب هاي مطالعات ترجمه مطرح شود و بي سر و صدا در جوامع مختلف جا بيفتد.
وقايع اجتماعي- سياسي تا چه ميزان، مطالعات ترجمه را تحت الشعاع قرار مي دهد به عنوان مثال آيا واقعه ۱۱ سپتامبر تغييري در روند ترجمه ها ايجاد كرد به طوري كه تاثيرگذار در تئوري هاي ترجمه باشد
به نظر مي رسد در دو زمينه تغييراتي حاصل شده است، يكي نياز به زبان هاي كشورهاي اسلامي مثل پشتو، فارسي، عربي، اردو، كردي و ساير زبان هاي مسلمانان بيشتر شد. تعداد زيادي از مترجمان اين زبان ها در وزارت دفاع امريكا استخدام شده اند و اين زبان ها آموزش داده مي شوند. دوم اينكه بحث دستكاري در ترجمه به نفع يك ايدئولوژي رواج پيدا كرده، به وضوح ملموس است كه ترجمه در خدمت اهداف استكباري ابرقدرت ها قرار گرفته است. يعني اينكه اين قدرت ها موقعيت و بافت خاصي ايجاد مي كنند كه ترجمه را به خدمت خود درآورده و جهان سوم و مسلمانان را تحت فشار قرار دهند. همه اين ها در تئوري ترجمه تاثيرگذار بوده است. زندانيان متعددي كه از افغانستان و عراق به اسارت گرفته شدند، مهاجراني كه از اين كشورها به كشورهاي غربي فرار كردند، سربازهاي انگليسي و امريكايي كه در عراق و افغانستان هستند، همه نياز به ترجمه كتبي و شفاهي را بيشتر كردند. در نتيجه نگاه غرب به اسلام دقيق تر شده چون در صد سال اخير بيشتر از انگليسي به اين زبان ها ترجمه مي شد، حالادوره اي پيش آمده كه جريان برعكس شده است.
آيا ترجمه قابل سياستگذاري است
نكته اين است كه جهان سوم آرام آرام درك كرده كه در تئوري ترجمه بحث وفاداري از نظر غربي ها يك شوخي بيش نيست لذا سراغ بحث هاي ايدئولوژي، دستكاري و سانسور مي رود تا شناخت و شفافيت بيشتري نسبت به بحث هاي فرهنگي پيدا كند. به نظر مي رسد تحولاتي كه در پي ۱۱ سپتامبر پيش آمده باعث باز شدن چشمان مسلمانان شده كه موج را عليه غربي ها و اسرائيل برمي گرداند. نمود آن در ترجمه اين است كه فهميديم در مطالب ترجمه شده ممكن است تغييرات زيادي داده شود، فهميديم كه بحث بومي سازي، دستكاري، سانسور و «دروازه باني خبر» داريم. بسياري از مسائل به اسم ترجمه حذف و بسياري از پاراگراف ها سانسور مي شوند با اين هدف كه جهان سوم را كاناليزه كنند. جهان سوم اين را درك مي كند و مي فهمد كه مطالبش تحريف مي شود.
اين مسئله مي تواند زمينه اي براي بسط تئوري ترجمه جهان سوم يا تئوري ترجمه خاورميانه باشد
به نظر مي رسد جنبه هايي از مطالعات ترجمه مي تواند توسط خاورميانه بسط پيدا كند. مثلاً در مطالعات ترجمه بحث چنداني درباره نهضت ترجمه نمي بينيد. نهضت ترجمه مفهومي است كه در خاورميانه رشد كرده و غربي ها خيلي راجع به آن صحبت نمي كنند. اين مي تواند يكي از جنبه هاي خاص مطالعات ترجمه در شرق باشد. اين تئوري، تئوري شرق است و مي توان آن را نهضت ترجمه شرق ناميد.
مي توان اميدوار بود كه به عنوان يكي از اهداف كلان در اين رشته شاهد پيدايش تئوري خاص مباحث مطالعات ترجمه در ايران باشيم كه بشود آن را «مطالعات ترجمه ايراني» ناميد
اين منوط به اين است كه در جنبه هاي مختلف مسائل ترجمه در ايران تحقيقات زيادي صورت بگيرد. چون به لحاظ تاريخي خاص هستيم مي توانيم تئوري ترجمه ايراني داشته باشيم. مثلاً گونه هاي ادبي كه از طريق ترجمه به ايران منتقل شده، تاثير ترجمه بر زبان فارسي، تاثير ترجمه بر روشنفكري ايراني مباحثي است كه مي توانند در اين رابطه مطرح شوند. مثلاً اگر بخواهيم ببينيم زنان ايراني چگونه ترجمه مي كنند يا به عبارتي بخواهيم تئوري ترجمه براي زنان ايران داشته باشيم، تحقيقات است كه منجر به اين تئوري ها مي شود.
طبق يك نظر، در وراي خوانش ها و گفتمان هاي مختلف خواه ناخواه يك ايدئولوژي نهفته است. آيا مترجم مي تواند فارغ از ايدئولوژي و كاملاً عيني به ترجمه نگاه كند
تئوريسين هاي ترجمه در اين مورد خيلي بحث كرده اند و چند نظر وجود دارد. نظر آنتوني پيم اين است كه مترجمان مي توانند در يك فضاي بين فرهنگي به عنوان فضاي بي طرف زندگي كنند. برخلاف وي نظر ماريا تيموكزو اين است كه مترجم تنها مي تواند يك موضع داشته باشد. بنده نظرم اين است كه هر دو درست مي گويند، بسياري از مترجمان در فضايي بين فرهنگي، جايي كه مخلوطي از دو فرهنگ وجود دارد زندگي مي كنند. آنها در اين فضا مي توانند بدون موضع يا به قول هومي بابا «درميان» باشند. از طرفي بسياري از مترجمان هم موضع خاصي دارند.
در مبحث مترجمان بدون مرز به نظر مي رسد استراتژي هاي زباني كه مترجم با توجه به زبان سوم يا زبان جهاني اتخاذ مي كند به خشك كردن يا گرفتن مزه و شيريني زبان منجر مي شود. نظر شما چيست
يكي از زيان هاي ترجمه همين است كه شما اشاره مي كنيد. متن اصلي تنوع و رنگ و بوي زيادي دارد. اين مسئله به ويژه در مورد متون ادبي صادق است كه اصولاً زيبايي شان به فرهنگ مداري، استعاره، ايهام، تصويرسازي و ارائه هاي ادبي آنهاست كه در ترجمه از تنوعشان كاسته مي شود. اين بخاطر «ساده سازي» يا «استانداردسازي» است كه از جهاني هاي ترجمه هستند.